سناریو استری کیدز

[وقتی می‌خوای ببریشون بازار خرید .‌..]
چان:
_کفش لازم داری. بیا بریم.
+ الان؟ ولی لیست تمرین فردا هنوز تموم نشده…
_بدون کفش که نمیتونی تمرین کنی .
(۲۰ دقیقه بعد، خودش جلوی آینه وایساده)
+ اینو بگیرم یا اون یکی؟

لینو:
_لینویااا، بیا بریم بازار.
+نه
_خب میخواستم کاپوچینو هم بگیرم ‌‌‌‌‌...
+…کدوم بازار؟
(تو مغازه، اخم کرده ولی دنبالت میاد)
+ فقط نگاه می‌کنم.
(۵ دقیقه بعد)
+ اگه اینو نگیرم، پشیمون می‌شم؟

چانگبین:
_فقط یه تیشرت.
+قول می‌دی بیشتر نشه؟
_قول.
(۲۵ دقیقه بعد با چند تا ساک داره میاد سمتت)
+من قربانی تبلیغات شدم.

هیونجین:
(ایشون خودش به پات افتاده برید بازار)
_عجله کن، بقیه منتظرن هیون
+صبر کن نور اینجا قشنگه.
_برای چی
+ برای اینکه کنار تو بایستم بیا عکس بگیریمم

هان:
_بیا خرید.
+پول ندارم.
_فقط نگاه.
+باشه.
(چشمت برق می‌زنه)
+اگه تخفیف بخوره، یعنی سرنوشت خواسته بخرمش.

فلیکس:
+ارههه بریمم فقط .. قول بده زیاد راه نریم.
_قول.
(۱۰ دقیقه بعد)
+خسته شدم…
_هنوز هیچی نخریدیم لیکسی

سونگمین:
اولش می‌گه<من فقط میام نگاه می‌کنم>
مدتی بعد ... خودش دستت رو می‌کشه سمت مغازه‌ها.
هیچی برای خودش نمی‌خره، ولی آخرش کیسه‌ها پره از چیزایی که «فکر کرده به تو میاد» ♡

جونگین:
_جونگینا زود باش چرا عقب افتادی ؟
+چون شلوغه…
_دستمو بگیر.
_ باشه…
(دیگه ول نمی‌کنه ...)

M☆Q

#استری_کیدز #سناریو #فیکشن #لینو #مینهو #هان #هیونجین #چانگبین #جونگین #فلیکس #بنگچان #سونگمین
دیدگاه ها (۵)

سناریو استری کیدز

سناریو استری کیدز

سناریو استری کیدز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط